Monday, February 12, 2007

Valentine's day

وقتی بعضی از وبلاگها رو می بینم که مرتب می نویسن پیش خودم می گم خوشا به حالشون که اینقدر وقتاشون خوب تنظیم شده که نوشتن یادشون نمیره. من که اینقدر وقتم پر شده که بیشتر وقتا یادم می ره یه جای مهمی برم چه برسه به نوشتن مرتب، البته این خیلی بده چون باعث میشه
اون چیزایی که واسه نوشتن تو ذهنت دسته بندی کردی اول جلوشو از دست می ده بعد هم فراموش می شه چون از نظر تو تاریخ مصرفش تموم شده. بازم با این تفاسیر سعی می کنم خودمو در قید حیات نگه دارم اما فکر کنم وقتی از ماه دیگه درس خوندنمو شروع کنم خدا بیامرز بشم.
خب دیگه از آه و ناله بگذریم، داستان سفر به سیدنیمون رو هنوز نگفتم، اما الان دیگه نمیشه آخه هر لحظه امکان داره این همسر گرامی بخوابه، لطفا فکر بد نکنید. آخه ما زندگمون بلا نسبت تقسیم شدست. من می نویسم اونم زحمت چاپ و پابلیشو به عهده گرفته.
آخ که اگه این تساوی نبود ما خانمهای محترم چه می کردیم.
راستی ۱۴ فبریه بر همه شما مبارک باشه