Saturday, January 31, 2004

قابل توجه علاقه مندان سفر به استراليا :
جام جم آنلاين: وقتي به استراليا مي رويد معلوم نيست حتما با نيش يك مار يا آرواره يك كوسه با زندگي وداع كنيد.
اما هر سال نزديك به 400 جهانگرد در استراليا كشته مي شوند.
گزارش سازمان دولتي آمار اين كشور نشان مي دهد كه در سال 2002 سيصد و شصت و سه جهانگرد در سال 2000 سيصد و هفتاد و هفت جهانگرد و در سال 1998 سيصد و هفتاد و يك جهانگرد در استراليا كشته شدند.
محبوبيت ورزش هاي غيرعادي باعث مي شود كشته شدن جهانگردان به شيوه اي خشن پنج برابر مردم خود اين كشور باشد به طوري مرگ يك نفر از هر سه جهانگرد بر اثر عوامل بيروني مثل غرق شدن يا تصادف پيش مي آيد.
مرگ جهانگردان بالاي 55 سال بر اثر سكته هاي مغزي و قلبي يا عوامل مشابه پيش مي آيد. مردان دو برابر زنان جهانگرد مي ميرند و افراد 25 تا 34 ساله و بالاتر از 55 ساله بيشتر در معرض خطر قراردارند.
خودكشي بين جهانگردان جوان نيز رايج است به طوري كه در 6 سال گذشته 45 نفر در سنين زير24 سال در ماه هاي گرم تابستان ژوئيه تا اوت براثر خودكشي مردند.
در اين مدت نزديك به صد نفر غرق شدند، 283 نفر در تصادف اتومبيل و 22 نفر توسط ديگران كشته شدند.
بيشتر تلفات مربوط به انگليس است كه در مقايسه با 63 هزار انگليسي كه هر ماه به اين كشور مي روند چندان زياد نيست.
هر ماه به طور متوسط 430 هزار جهانگرد به استراليا مي روند. سال گذشته يك شناگر انگليسي به وسيله يك ماهي مرموز كشته شد و يك جهانگرد آلماني را نيز تمساحي در پارك ملي كاكادو به قتل رساند.
در سال 2000 يك جهانگرد انگليسي كشته و جهانگرد انگليسي ديگري به 20 سال زندان محكوم شد. جرم او كشتن 15 نفر و آتش زدن اجساد آنان در كوئينزلند بود.
تو اين مدتي که اينجا بودم انتظار هر تجربه اي رو داشتم الا قطع برق.
ديروز قرار بود موقع غروب من با خانوادم چت کنم همه وسايل رو آماده کرديم خودمون هم عطر وادکلن زده منتظر بوديم که چشمتون روز بد نبينه زمين و آسمون دعواي شديدي رو شروع کردند که من تا اون روز نديده بودم اين طوفان و رعد وبرق حسابي کاسه وکوزه ما رو بهم زد ودرست از بعداز ظهر برقها قطع شد ما هم که همه چيزمان برقي است مجبور شديم باتمام دنيا قطع رابطه کنيم وتنها وسيله ارتباط ما موبايلم بود که از شدت خوشانسي باطريش در حال اتمام بود ( تو اون لحظه احساس کردم خوش شانس ترين فردم ). براي همين مجبور شديم با تاريکي هوا بريم بخوابيم فقط يه شانسي که آورديم اين بود که تو اون شرايط يه آغوش خيلي مهربون وگرم بود که منو ني ني اونجا آروم بگيريم و خوشحالم که اون آغوش به برق نياز نداشت وگرنه چي مي شد.

Friday, January 23, 2004

سال نو چيني رو به همه دوستان خوبم تبريک مي گم.
چيني ها ديروز يعني ۲۲ ژانويه مصادف با دوم بهمن ماه سال كهنه خود را پشت سر نهادنده و به سال جديد يعني سال ۴۷۰۱ وارد شدند. چيني ها داراي تقويم منحصر به فردي هستند كه بسيار دقيق و براي سنجش زمان از حركت خورشيد و ماه و ستارگان بهره مي گيره . همينطور که مي بينيد امسال سال ميمونه.

چيني ها در جشن سال نو از عکس هاي بسياري استفاده مي کنن. ما ديروز در مراسمي که داشتند شرکت کرديم که اين عکس همه جا به چشم مي خورد.

چيني ها در جشن سال نو به خيابان ها مي يان و با يك اژدهاي غول پيكر كه از پارچه و چوب ساخته شده ، رژه مي رون.

Thursday, January 08, 2004

امروز هوا خيلي گرم است وديگه نفسي واسه من باقي نمونده نمي دونم بيچاره ني ني داره چکار مي کنه فکر کنم ديگه از گرما مثل لبو شده باشه وهر لحظه آرزوي بيرون آمدن رو مي کنه تا از دست جاي کوچيک وگرما نجات پيدا کنه .
امروز که وبلاگ دوقلوها ( شاهان وسارا ) رو مي خوندم خيلي خوشحال شدم آخه تقريبا با ني ني من هم ماه هستند وني ني من چند هفته زودتر از آنها به دنيا مياد.
نمي دونم مامان دوقلوها وسايلش رو آماده کرده يانه. من که چند شب پيش ساک کوچولوي ني ني رو با کمک همسرم بستيم وکنار گذاشتيم ولي هنوز موفق به بستن ساک خودم نشدم اما يواش يواش بايد انوهم ببندم وکنار بذارم آخه بايد تاچند وقت ديگه شمارش معکوس رو شروع کنيم .
يه لحظه فکر اينو کردم ني ني من که يکيه والان هم بزرگتر شده وقتي تکان مي خوره انقلاب وحشتناکي توي وجود من برپا مي شه وقتي شاهان وسارا تکان مي خورند چي ميشه؟
اين هم تقديم به دوستاي جديد ني ني من ( شاهان و سارا).

Wednesday, January 07, 2004

هر وقت مي خوام به چيزاي خوب توي مملکتمون فکر کنم يه چيزي باعث مي شه نظرم عوض بشه مخصوصا مسئله مربوط به ازدواج.
هر وقت با بچه هاي کشورهاي مختلف صحبت مي کنم وشرايط اونها رو واسه ازدواج مي بينم که چه عافلانه در مورد ازدواج و زندگي مشترک فکر مي کنند به حال دخترا و پسرهاي ايراني دلم مي سوزه که شرايط تشکيل زندگي اونجا چقدر سخت وبده. اولا نديده ونشناخته وفقط در حد يه آشنايي کوتاه مدت مي خوان يه زندگي دائمي رو شروع کنند که اغلب هم مجبورند با بدترين شرايط از وسط راه قطعش کنند تازه اختيار هيچ کاري هم دست خودشون نيست هر کاري مي کنند واسه جلب رضايت اطرافيان است نه خودشون وقتي هم بله مي گن تنها جوابگوي زندگي خود و همسرشون نيستند وبايد خواسته همه را اجابت کنند که آيا موفق باشن يا نه .
البته اين چيزايي که گفتم مربوط به کسايي است که هر دو خانواده در يک سطح طبقاتي باشند خدا به داد کساني برسد که دوست دارند پيرو داستانهاي بلند پروازانه باشند که فکر مي کنند با اين نوع ازدواج خود وخانواده شان را نجات مي دهند البته شايد فکر و آرزويشان درست باشد ولي نه در هر جامعه وشرايطي در آخر هم يه قرباني مظلوم مثل کبرا پيدا مي کنند وکسي هم پيدا نمي شه عادلانه قضاوت کنه و اول به ظلمي که در حق اين دختر جوان روا شده جواب بده بعد به کار عمدي يا غير عمدي وشايد هم کاري که براي دفاع شخصي بوده رسيدگي کنه .
همه اينها چيزي جز افسوس وفغان به همراه ندارد.
به اميد آينده اي زيبا وبدون افسوس.