Monday, May 26, 2003

الان اصلا حوصله ندارم آخه يه مطلب نوشتم حدود پنج تا خط شد اما نمي دونم چه دكمه اي رو اشتباه زدم كه تمام مطالبم رو پاك كرد آخه مي دونيد از وقتي آقاي لامپ ويرايشگرشو برداشته هزارو يك مشكل واسه من كه آماتور هستم پيش اومده . حالا واسه اينكه دلم خيلي نسوزه يه چند خطي مي نويسم .تا چند وقت ديگه همسرم ومن با يكي از دوستان يه سفربه يكي از شهرهاي زيباي استراليا خواهيم داشت .وممكنه يه هفته اي بمونيم اين سفر مثل همه مسافرتها براي من پر از هيجان واضطراب است اميدوارم كه موقع رفتن چيزي رو جا نگذاريم مخصوصا دوربين رو . البته از يه طرف هم نبايد خيلي بار مون رو سنگين كنيم چون مي خواهيم تو مسافرت خريد كنيم .

Monday, May 19, 2003

سلام به دوستان ورزشكار مخصوصا آسمان آبي دوست داشتني .

وقتي داشتم تو آسمان آبي پرواز مي كردم از اون بالا ديدم يه غزال تيز پا كمي زخمي شده وچسب كاريش كردن واقعا ناراحت شدم وكمي هم خندم گرفت {البته ببخشيد } .به ياد يه داستان مشابه افتادم كه واسه تسكين اين غزال تيز پا بد نيست .

يه شب كه دوستان من از خانه ما با دوچرخه مي رفتند يكي از دوستان كه سوار دوچرخه امانتي شده بود يك قانون كوچولو رو رعايت نكرد وبا سرعت زياد با صورت به ديوار خانه شان برخورد كرد . ياد اون حرف { كلاه قرمزي } افتادم كه موقع تعليم رانندگي گفت نمي دونم چرا اون ديواره داره با سرعت مياد طرف ما بعدشم ......بگذريم دوست ما بعد از مدت زيادي مجروحيت شديد از طرف همسرش يه دوچرخه خوشگل هديه گرفت. اميدوارم وقتي مطلب بعدي آسمان آبي رو مي خونم از خوب شدن سريعش گفته باشه به اميد اون روز .خوش باشيد .
دوستان عزيز سلام .عيد ميلاد رسول اكرم بر همه شما مبارك باد . اينجور مواقع تو ايران جشن وشادي بيشتره تا اينجا و كساني هم كه مي خوان يه زندگي جديد رو شروع كنند از اين مناسبتها بيشتر استفاده مي كنند من كه دلم خيلي واسه رفتن به يه عروسي تنگ شده مخصوصا تازگيها شنيدم يكي از بچه هاي فاميل كه خيليم به هم نز ديك بوديم قرار است ورود به زندگي جديدشو تا چند وقت ديگه جشن بگيره چند وقت پيش از من پرسيد شما كي مي تونيد بياييد اينجا؟ منم گفتم وقت گل ني. اونم جواب داد ببخشيد تا اون موقع نمي تونم صبر كنم آخه اون موقع ديگه بچم ميره مدرسه .به هر حال هر كسي كه قراره زندگي جديدي رو شروع كنه اميدوارم مباركش باشه يا به قول معروف { ان شاا.. مباركش باد }.اگه دوست داشتيد ما رو هم دعوت كنيد. اينم يه هديه واسه زوجاي جديد از طرف من وهمسرم .


Saturday, May 17, 2003

سلام به دنياي زيباي وبلاگستان وسلام به مردمي كه تو اين دنيا زندگي مي كنند .امروز بعد از يك غيبت كبري دوباره آماده نوشتن يه مطلب شدم .يادم مي ياد تا قبل از ايني كه به اينجا بيام پاي صحبت هركس مي نشستي درباره ياد گرفتن زبان انگليسي حرف مي زدي مي گفت وقتي كسي وارد محيط بشه { كشور انگليسي زبان } خواه نا خواه انگليسي حرف زدن را فول مي شه اما وقتي من اومدم به اين نتيجه رسيدم كه شايد فقط ۳۰درصد اين حرفها درست باشه بقيش به تلاش شبانه روزي خود فرد بستگي داره .من از وقتي كه اومدم اينجا تا الان مشغول خوندن زبان هستم ولي با اين همه تلاش فقط مي تونم با مردم ارتباط برقرار كنم واين براي راهيابي به دانشگاه و يا پيدا كردن كار كافي نيست مخصوصا اينكه براي ورود به دانشگاه بايد يك امتحان سخت زبان به نام IELTS-orTOFEL-را پشت سر بگذاري من فكر مي كنم اين امتحان يك غول وحشتناك است مثل كنكور دانشگاههاي ايران .واقعا نمي دونم چه موقع مي تونم آمادگي پيدا كنم واين امتحان رو بدم واسه همين اصلا وقت وبلاگ نويسي رو ندارم البته يكي ديگه از عواملي كه باعث مي شه تو نوشتن من مدتها تاخير بيفته نداشتن كامپيوتر توي خونه است البته هفته پيش همسرم خواست يه كامپيوتر واسه من بخره وخيلي هم پافشاري كرد ولي من قبول نكردم چون هم وقتم با كامپيوتر تلف مي شد وهم اينكه بعد از يك ساعت كار با اون دچار گردن درد شديدي مي شم كه اشكمو در ميآره .الان هم در حال خواندن زبان هستم وهم وبلاگ نويسي.