Saturday, February 21, 2004

تا روز موعود فقط چهار روز ديگه مونده از شدت خوشحالي توي پوست خودم نمي گنجم يه هيجان خاصي داره که واقعا قابل وصف نيست من هميشه کسب تجربه هاي جديدو دوست داشتم مخصوصا دوران بارداري که لحظه به لحظش پر از خاطرست هر روز حال وهواي مخصوص خودشو داره که روز بعد آنطور نيست که فکر مي کنم همين چيزا باعث شيرينيش شده فقط تنها بد شانسي من تو اين ماه آخره که با گرماي فوق العاده هوا مصادف شده که براي من غير فابل تحمل است به هر حال با همه خوبي وبديش رو به اتمامه چند روز پيش براي آخرين ويزيت رفتم پيش دکترم اونم مثل هميشه وضعيت بچه وصداي قلبشو چک کرد همسرم هم تا تونست فيلمبرداري کرد دکتر به همسرم گفت يادتون نره روز زايمان حتما دوربين با خودتون بياوريد چون اينجا او با من به داخل اتاق عمل مياد وبايد صحنه هاي بياد ماندني را ضبط کنه .
من اينجا رو دوست دارم چون همه چيز مرتب ومنظم پيش مي ره ديروز دکتر بيهوشي که قراره عمل بي حسي منو انجام بده برام نامه وبروشور فرستاد هم خودشو کامل معرفي کرده بود هم نوع بي حس را کاملا توضيح داده بود وگفته بود مدتي قبل از عمل هم با من مفصل صحبت خواهد کرد اما با اين حال يه اضطراب خاصي دارم اسم اتاق عمل يه کمي ترسناکه.اميدوارم همه چيز به خوبي وخوشي بگذرد .

Monday, February 16, 2004

بعضي وقتل انتظار خيلي شيرينه مخصوصا اگه آدم منتظر يه مهمون کوچولو باشه ما هم مدتيه که شمارش معکوس رو شروع کرديم فقط چيزي که انتظار منو طولاني تر مي کنه گرماي وحشتناک هواست. اميدوارم وقتي ني ني به دنيا مي آد هوا کمي خنکتر بشه اين گرمي هوا منو نگران مي کنه که مبادا تحملش واسه اون سخت باشه .
چند روز پيش همسرم رفت و واسش يه تخت خريد هرچند قبلا يه کوچکترشو خريده بود که تا چند ماهگي براش کافيست بعدشم رفت يه سري پارچه خوش طرح گرفت تا من براي اون تخت کوچولو خياطي کنم باباست ديگه ذوق داره کاريشم نميشه کرد.
فعلا دور دور ني ني است.
خوش باشيد

Friday, February 13, 2004

روز عشاق رو به همه دوستان خوبم و يکي يه دونه دلم تبريک مي گم.
اين هم پيشکش به همه دوستانی که قلبشان در تسخير ديگری است.

Wednesday, February 11, 2004

مرداني چون سيب ، زناني چون گلابي!اين مطلب رو وقتي خوندم به نظرم خيلي جالب اومد که منظور از سيب براي مردان وگلابي براي زنان چيست اگه دوست داشتيد شما هم بخونيدش.

Monday, February 02, 2004

امروز واسه ما روز خيلي مهم و عزيزي بود هم روز عيد سعيد قربان و هم سالگرد ازدواج ما بود اما چون هوا باروني بود ترجيح داديم جشنمونو تو خونه بگيريم تا خيس نشيم هر چي فکر کردم واسه اين دومناسبت مهم شام جه جيز آماده کنم هيچ چيز به ذهنم نرسيد واسه همين جاتون خالي پيتزا درست کردم اينم مدل جديده ديگه .
سالگرد ازدواج باشه بارون هم بياد پيتزا هم داشته باشي چي مي شه . از همه بهتر اينکه با ايران هم چت کرديم. عيد تون مبارک شاد باشيد.