تا روز موعود فقط چهار روز ديگه مونده از شدت خوشحالي توي پوست خودم نمي گنجم يه هيجان خاصي داره که واقعا قابل وصف نيست من هميشه کسب تجربه هاي جديدو دوست داشتم مخصوصا دوران بارداري که لحظه به لحظش پر از خاطرست هر روز حال وهواي مخصوص خودشو داره که روز بعد آنطور نيست که فکر مي کنم همين چيزا باعث شيرينيش شده فقط تنها بد شانسي من تو اين ماه آخره که با گرماي فوق العاده هوا مصادف شده که براي من غير فابل تحمل است به هر حال با همه خوبي وبديش رو به اتمامه چند روز پيش براي آخرين ويزيت رفتم پيش دکترم اونم مثل هميشه وضعيت بچه وصداي قلبشو چک کرد همسرم هم تا تونست فيلمبرداري کرد دکتر به همسرم گفت يادتون نره روز زايمان حتما دوربين با خودتون بياوريد چون اينجا او با من به داخل اتاق عمل مياد وبايد صحنه هاي بياد ماندني را ضبط کنه .
من اينجا رو دوست دارم چون همه چيز مرتب ومنظم پيش مي ره ديروز دکتر بيهوشي که قراره عمل بي حسي منو انجام بده برام نامه وبروشور فرستاد هم خودشو کامل معرفي کرده بود هم نوع بي حس را کاملا توضيح داده بود وگفته بود مدتي قبل از عمل هم با من مفصل صحبت خواهد کرد اما با اين حال يه اضطراب خاصي دارم اسم اتاق عمل يه کمي ترسناکه.اميدوارم همه چيز به خوبي وخوشي بگذرد .
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment