Saturday, February 21, 2004

تا روز موعود فقط چهار روز ديگه مونده از شدت خوشحالي توي پوست خودم نمي گنجم يه هيجان خاصي داره که واقعا قابل وصف نيست من هميشه کسب تجربه هاي جديدو دوست داشتم مخصوصا دوران بارداري که لحظه به لحظش پر از خاطرست هر روز حال وهواي مخصوص خودشو داره که روز بعد آنطور نيست که فکر مي کنم همين چيزا باعث شيرينيش شده فقط تنها بد شانسي من تو اين ماه آخره که با گرماي فوق العاده هوا مصادف شده که براي من غير فابل تحمل است به هر حال با همه خوبي وبديش رو به اتمامه چند روز پيش براي آخرين ويزيت رفتم پيش دکترم اونم مثل هميشه وضعيت بچه وصداي قلبشو چک کرد همسرم هم تا تونست فيلمبرداري کرد دکتر به همسرم گفت يادتون نره روز زايمان حتما دوربين با خودتون بياوريد چون اينجا او با من به داخل اتاق عمل مياد وبايد صحنه هاي بياد ماندني را ضبط کنه .
من اينجا رو دوست دارم چون همه چيز مرتب ومنظم پيش مي ره ديروز دکتر بيهوشي که قراره عمل بي حسي منو انجام بده برام نامه وبروشور فرستاد هم خودشو کامل معرفي کرده بود هم نوع بي حس را کاملا توضيح داده بود وگفته بود مدتي قبل از عمل هم با من مفصل صحبت خواهد کرد اما با اين حال يه اضطراب خاصي دارم اسم اتاق عمل يه کمي ترسناکه.اميدوارم همه چيز به خوبي وخوشي بگذرد .

No comments: