سلام به همه شما دوستان وبلاگي عزيز.
مدتيست که مي خوام چند خطي بنويسم مدتي اصلا حوصله اين کارو نداشتم . حالا علت بي حوصلگيم رو واستون مي گم .
هفته گذشته عروسي يکي از عزيزترين اقوامم بود از اون عروسيهاي سه و چهار روزه بود . توي اين سالهايي که با هم بزرگ شديم هيچ وقت فکرشو نمي کردم که موقع ازدواجش من اين طرف دنيا باشم و نتونم تو عروسيش شرکت کنم و فقط از طريق اينترنت عکسهاشو ببينم . بازم خدا رو شکر که تا حالا از کره زمين خارج نشدم .
موقعي که عکسهاشونو ديدم سير دل مثل ابر بهار باريدم احساس دلنتگي وتنهايي شديدي وجودمو گرفت اما از يه طرف هم خيلي لذت بخش بود ديدن عکسهاي جديدي از خانواده و فاميل . خيلي دلم واسه يه عروسي مفصل تنگ شده . از قديم گفتند آرزو برجوانان عيب نيست پس منم آرزو مي کنم تو عروسي بچه هاشون شرکت کنم .
به نظر شما تو آينده چه اتفاقاتي مي افته ؟؟.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment