Wednesday, January 10, 2007

مسابقه

از وقتی اومدم استرالیا نه تنها نتونستم مثل اینا بشم بلکه خودی خودم رو هم فراموش کردم تا جایی که تمام زحمات شبانه روزی ادبیاتم به باد فراموشی رفته، شدم مثل اون پرنده که اسمش یادم رفته و می خواست راه رفتن کبک رو یاد بگیره اما راه رفتن خودشو هم فراموش کرد.
در مورد خودم:
۱) توی زمان دانشجویی تنها دختری بودم که ماشین داشتم وهیچ وقت هم نگران دزدیدنش نبودم چون دربون دانشگاه چهار چشمی مواظبش بود.

۲) خیلی زود رنج وحساس و یک دنده ام.

۳)عاشق صنایع دستی مخصوصا گلسازی با خمیرم، هر وقت هم زمان اضافی پیدا کنم یه چیزایی درست می کنم امای کارای بزرگ تابلو سازیم رو توی ایران انجام داده بودم.

۴) آشپزی رو خیلی دوست دارم همیشه سعی می کنم غذای جدید درست کنم آخه از غذاهای کلیشه ای بدم میاد. البته چون الان هر دوتامون ر‌ژیم داریم تقریبا پخت و پز تعطیله.

۵) از خورشت کرفس و بادمجان متنفرم اگر از گرسنگی بمیرم هم نمی خورم
و اما ۵ وبلاگ.....
خانم حنا و سمیرا و الهام و آلوچه خانم و آذر

2 comments:

سمیرا said...

سلام نگین جان
مرسی که دعوتمون کردی به بازی اما من قبلن تو این بازی شرکت کردم
خوشحال شدم بهم سر زدی
بازم بیا

Negin said...

سمیرا جان سلام
ممنون من هم از دیدنت خیلی خوشحال شدم
نگین